لحظه ای با خدا


دخترکی با نام شکست

عروس تنهایی باش نه عروس تن هایی که تنت را برای یک شب می خواهند!

از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود؛شش روز میگذشت ؛فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد:چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید؟خداوند پاسخ داد:دستور کار او را دیده ای؟ باید دویست قطعه متحرک داشته باشد؛که همگی قابل جایگزینی هستند؛باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند؛باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود!بوسه ای داشته باشد که بتواند از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته درمان کند و شش جفت دست داشته باشد؛فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد؛گفت شش جفت دست؟امکان ندارد؟خداوند پاسخ داد فقط دستها نیستند!مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند!این ترتیب؛این می شود یه الگوی متعارف برای آنها؛خداوند سری تکان داد و فرمود بله ؛یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار میکنید؟که از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان؛یک جفت برای پشت سر که آنچه را لازم است بفهمد؛و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند؛بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش می دارد؛خداوند فرمود چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است تمام کنم؛از این پس می تواند هنگام بیماری خودش را درمان کند؛یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد؛فرشته نزدیک شد و به زن دست زد؛اما ای خداوند او را خیلی نرم آفریدی؛بله نرم است؛اما او را سخت هم آفریده ام؛ تصورش را هم نمیتوانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد؛فرشته پرسید فکر هم میتواند بکند؟خداوند پاسخ داد نه تنها فکر میکند بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد؛ آنگاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد ای وای این چیست!!!!خداوند فرمود اشک است؛فرشته پرسید اشک چیست؟خداوند گفت اشک وسیله ای است برای ابراز شادی ؛اندوه؛درد؛ناامیدی؛تنهایی؛سوگ و غرورش؛فرشته متاثر شد و گفت زن ها واقعا حیرت انگیزند؛زنها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند؛همواره بچه ها را به دندان میکشند؛سختی ها را بهتر تحمل میکنند؛بار زندگی رابه دوش میکشند؛شادی؛عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند؛وقتی میخواهند جیغ بزنند لبخند میزنند!وقتی میخواهند گریه کنند؛آواز میخوانند!وقتی خوشحال هستند گریه میکنند!!!!!!و وقتی عصبانی هستند می خندند!!!برای آنچه باور دارند میجنگند؛در مقابل بی عدالتی می ایستند؛وقتی مطمئن هستند راه حل دیگری وجود ندارد؛نه نمی پذیرند....بدون کفش نو سر میکنند که بچه هایشان کفش نو داشته باشند؛برای همراهی یک دوست مضطرب با او به دکتر می روند؛بدون قید و شرط دوست می دارند؛وقتی بچه هایشان به موقعیتی دست پیدا میکنند گریه میکنند و وقتی دوستانشان پاداش میگیرند می خندند؛در مرگ یک دوست دلشان میشکند؛در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند؛با این حال وقتی میبینند همه از پا افتادند قوی و پابرجا می مانند؛آنها می رانند؛می پرند؛راه میروند؛میدوند که نشانتان بدهند چقدر برایشان مهم هستید؛قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد؛زنها در هراندازه و رنگ و شکل می دانند که بغل کردن و بوسیدن میتواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد؛کار زنها بیش از به دنیا آوردن بچه است؛انها شادی و امید به ارمغان می آورند؛انها شفقت و فکر نو می بخشند؛زنها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند؛خداوند گفت این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد؟فرشته پرسید چه عیبی؟خداوند گفت قدر خودش را نمی داند.......

وقتی سرم رو توی بغلت گرفته بودی ياد اين مطلب افتادم راستی من توی اون لحظه هيچ غمی نداشتم




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1391برچسب:,ساعت 20:1 توسط دخترکی با نام شکست| |


Power By: LoxBlog.Com

كد موسيقي براي وبلاگ